رها كوچولورها كوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

رها عشق مامان و بابايي

کمک به مامان

دیشب دخملی کلی تو کار خونه بهم کمک کرد . همه مبلها رو دستمال کشید و یخچالها رو هم تمیز کرد . الهی من دورش بگردم خانمی شده واسه خودش با کلی هیجان دستمال می کشید و هی می پرسید مامان شما به کمک من نیاز داری؟می خوای من بهت کمک بدم ؟ دیگه چیکار داری که من واست انجام بدم خدایا به خاطر نعمتی که بهم دادی ازت ممنون . آرزو می کنم دخترم همیشه صحیح و سلامت باشه و بهترینها نصیبش بشه . الان حدود یک هفته است که فرشته توی اتاق خودش می خوابه البته من باید اونجا بخوابم وقتی خوابش برد میرم اتاق خودم که معمولا دیگه بیدار نمیشم و همونجا می مونم . وقتی بهش میگم واسم آب بیار یه کوچولو ته لیوان میریزه میاره (بار اول خندیدم به این قضیه حالا هی تکرار می ...
10 آذر 1393

روز جمعه زیبا

 جمعه با عمه جون سمیه ، مبینا ،عموجون عادل ، زن عمو سحر، خاله جون مینا رفتیم کوه مند محل کار بابای مبینا . تو مسیر کوههای خیلی قشنگی بودند که هممون خصوصا دخملی کلی ذوق کردیم . ناهار رو که خوردیم رفتیم کوهنوردی و کلی خندیدیم . خیلی خوش گذشت . برگشتن واسه شام رفتیم خونه عمو عادل .
10 آذر 1393

اصطلاحات دختری

 پیشستانی : چند وقته وقتی میاد خونه همش میگم مامانم منم می خوام برم بالا . پس کی من میرم پیشستانی . اخه توی خانه بادبادک بچه های پیش دبستانی طبقه بالا هستند و بقیه گروه های سنی پایین . دخملی هم دوست داره بره بالا ببینه چه خبره و هر روز بهونه می گیره که چرا منو نمی فرستی پیشستانی . البته الان دیگه یادگرفته و میگه پیش دبستانی و وقتی هم من به شوخی میگم پیشستانی کلی بهم می خنده و میگه مامان نه گوش بده پیش دبستانی   ...
3 آذر 1393
1